سادگیهای خاکی رنگ
اگر روزی می رسید که فرزندم دوباره کودک می شد و می بایستی او را تربیت کنم: اول،عزت نفس را به او می آموختم سپس برای او خانه ای می ساختم از انگشت بیشتر برای شرح دادن او استفاده میکردم. کمتر تنبیه و بیشتر رفاقت میکردم چشمانم را از ساعت برگرفته و آگاهانه زیست میکردم برای دانستن او کمتر اهمیت قائل می شدم و برای درک او ،بیشتر. بیشتر با او به گردش می رفتم و بادبادک بیشتری هوا میکردم. از بازی سخت اجتناب کرده و جدا با او بازی میکردم. با او شبها به ستارگان بیشتری خیره می شدم بیشتر عشق می ورزیدم و کمتر تقلا میکردم کمتر انعطاف پذیر و بیشتر پذیرنده می شدم کمتر درباره "عشق به قدرت" و بیشتر درباره "قدرت عشق" توجه می داشتم. هر پگاه گونه هایش را می بوسیدم هر شامگاه گونه هایش را بوسه باران می کردم به نگاهش خیره می شدم به خاطر سلامتی اش خیلی خدا را شکر می کردم کتاب های داستان کودکانه را برای خودم چند بار و برای او یک بار می خواندم..... نظرات شما عزیزان: ناشناس
![]() ساعت15:46---29 اسفند 1390
سلام.فرزندبهترین هدیه آسمانی است.قدر کودکان خود را بهتر بدانید و در تربیت آنها کوشا باشید.
شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 8:5 :: نويسنده : مهدخت نبوی
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب نويسندگان |
||
![]() |